اعتقاد مفسرین و بزرگان اهل سنت درباره آیه تبلیغ (آیه 67 سوره مائده) و شان نزول های آن چیست؟



پاسخ اجمالی

آیه 67 سوره مبارکه مائده مشهور به آیه تبلیغ

« يا أَيهُّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يهَدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين »

در نظر داریم شان نزول و نظرات این آیه شریفه را از زبان برخی از مشهورترین مفسرین و بزرگان اهل سنت در منابع خودشان به رشته تحریر درآوریم:

1) فخرالدین رازی، مفسر بزرگ اهل سنت، در التفسير الكبير خود در مقام شان نزول این آیه، 10 احتمال را بیان می کند که به جز مورد دهم که درباره غدیر خم است1، بقیه ارتباطی با موضوعات طرح شده در آیه تبلیغ ندارد. او با توجه به سیاق آیات معتقد است که این ابلاغ در مورد اهل کتاب (یهود و نصارا) است!

2) جلال الدین سیوطی، از محدثین خبیر و تاثیرگذار اهل سنت، در الدر المنثور في التفسير بالماثور که مهم ترین و مبسوط ترین تفاسیر روایی اهل سنت است، نقل می کند که این آیه در روز غدیر خم درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.

3) حاکم حسکانی، از دانشمندان قرن پنجم اهل سنت، کتاب شواهد التنزيل لقواعد التفضيل را درباره آیات نازله در شأن امیرالمومنین علی علیه السلام تنظیم کرده است. او در این کتاب از صفحه 250 به بعد روایات فراوانی در این موضوع که آیه تبلیغ در روز غدیر خم درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است، آورده است.

اکنون قصد داریم به طور مستند و تحلیلی به نقد نظر فخرالدین رازی و همچنین بررسی روایات ذکر شده پیرامون آیه تبلیغ و ارتباط آن به علی بن ابی طالب علیه السلام در آثار جلال الدین سیوطی و حاکم حسکانی بپردازیم.


پاسخ تفصیلی

قبل از مطالعه پیشنهاد می شود به پرسش پاسخ خداوند چه نکات مهمی را در آیه تبلیغ (آیه 67 سوره مائده) به پیامبر خود هشدار می دهد؟ رجوع کنید.

1. فخرالدین رازی 

فخرالدین رازی، مفسر بزرگ اهل سنت در التفسير الكبير در مقام شأن نزول این آیه 10 احتمال را بیان می کند2، از جمله:

o مربوط به صدر اسلام در مکه و احاطه پیغمبر به وسیله کفار و مشرکین و انواع تهدیدهای مشرکین!

این احتمال کاملاً غلط است به جهت این که سوره مائده یک سوره مدنی است. اصلاً مربوط به صدر اسلام و حوادث صدر اسلام نمی‌شود و باید دنبال احتمالات دیگری رفت که مربوط به دوران مدینه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.

o مربوط به حوادث منا در ایام مشرکین است!

o مربوط به حادثه ای است که یکی از کفار قصد ترور و قتل پیامبر را در حین خواب داشت!

و …

10 رویدادی که فخر رازی به عنوان شان نزول این آیه بیان می کند، جز دهمی که بحث غدیر خم هست، بقیه ارتباطی با موضوعات طرح شده در آیه تبلیغ ندارد و فقط حداکثر وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ را توضیح می دهد. به همین جهت هیچ یک از شأن نزول هایی که فخر رازی مطرح می کند، نمی‌تواند شأن نزول مقبولی تلقی بشود. چون عبارات متعددی از این آیه در مقام مقایسه با آن شأن نزول، نامرتبط خواهد بود.

سیاق آیات ملامت اهل کتاب است در این که شما اهل کتاب، تورات و انجیل را اقامه نمی کنید و به تثلیث معتقدید و از توحید فاصله گرفتید و مانند این. تمام عباراتی که قبل از این آیه و بعد از این آیه به کار رفته است، در مورد ملامت اهل کتاب است.

فخر رازی با توجه به سیاق آیات معتقد است که این ابلاغ در مورد اهل کتاب است. پیغمبر صلی الله علیه و آله موظف به ابلاغ حکمی در مورد یهود و نصارا است و این همه تاکید ها که باید این ابلاغ را انجام بدهی و اگر انجام ندهی رسالت خود را تمام نکرده ای، مربوط به ابلاغ حکمی در بحث اهل کتاب است.

در مقام پاسخ به فخر رازی مفسر بزرگ اهل سنت، می گوییم:

1. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله با پایان دادن به جریان بنی قریظه در سال پنجم مشکل اهل کتاب را تمام کرده است و بعد از سال پنجم هجری مشکلی به نام اهل کتاب در بین مسلمان ها نداریم. نزول آیه تبلیغ در پایان حیات پیغمبر صلی الله علیه و آله در روزهای نهایی حیات ایشان در سفر حجة الوداع است، لذا نمی تواند این آیه در مورد اهل کتاب باشد.

2. در بحث آیه ولایت اشاره شد که چینش آیات قرآن ابتکار زید بن ثابت و یاران اوست. در شیوه آنان، قرآن به ترتیب نزول آیات جمع آوری نشده که فخر رازی به آن استناد می کند. اگر قرآن با این چینش از جانب خدا نازل شده بود، در آن صورت سیاق آیات قابل استناد بود یا اگر فخر رازی دلیلی می آورد که آیه تبلیغ و کل آیات اهل کتاب با هم نازل شده اند، آن وقت می‌توانست به سیاق آیات استناد کند و الا اشتباه زید بن ثابت در قرار دادن این آیه در دل آیات مربوط به اهل کتاب است. لذا به وحدت سیاق در جایی که ما دلیل نداریم این آیات با هم نازل شده اند، نمی توان استناد کرد.

3. در قرآن آیات زیادی در مذمت اهل کتاب داریم. اما چطور در این آیه عبارت وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ آمده است. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله  قبلا این کار را انجام داده اند و نمی‌تواند این آیه مربوط به اهل کتاب باشد.


2. جلال الدین سیوطی

تفسیر الدر المنثور مهم ترین و مبسوط ترین تفاسیر روایی اهل سنت تالیف جلال الدین سیوطی، از محدثین خبیر و تاثیرگذار اهل سنت است. در این تفسیر چنین آمده:

«وَأخرج ابْن أبي حَاتِم وَابْن مرْدَوَيْه وَابْن عَسَاكِر عَن أبي سعيد الْخُدْرِيّ قَالَ: نزلت هَذِه الْآيَة {يَا أَيهَا الرَّسُول بلغ مَا أنزل إِلَيْك من رَبك} على رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَ سلم يَوْم غَدِير خم فِي عَليّ بن أبي طَالب.»3

این روایت را از ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر، از این سه محدث مهم به نقل از ابوسعید خدری نقل می کند: این آیه در روز غدیر خم درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.3


«وَأخرج ابْن مرْدَوَيْه عَن ابْن مَسْعُود قَالَ: كُنَّا نَقْرَأ على عهد رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم {يَا أَيهَا الرَّسُول بلغ مَا أنزل إِلَيْك من رَبك} أَن عليا مولى الْمُؤمنِينَ {وَإِن لم تفعل فَمَا بلغت رسَالَته وَالله يَعْصِمك من النَّاس}»3

ابن مردویه از عبد الله بن مسعود صحابی بزرگوار پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند: ما در زمان پیغمبر آیه را این طور می خواندیم: « این را به مردم ابلاغ کن که علی بن ابی طالب علیه السلام بر مومنین ولایت دارد و اگر این را برای مردم نگویی رسالت الهی ات را انجام ندادی و از مردم و کسانی که بر ولایت علی علیه السلام و حاکمیت او حسد می ورزند، نترس.»3

توجه داشته باشید معنی این روایت این نیست که نعوذ بالله قرآن تحریف شده است. عبارتی در آن بوده ولی از آن حذف شده است. معنای این حدیث این است که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله این طور از آیه فهمیده می شده که این ابلاغ و این حکم درباره ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام  است نه این که این عبارت در نص قرآن بوده و بعدا حذف شده است. ما روایاتی با این تعبیر در احادیث سنی و شیعه متعدد داریم که معمولاً محدثین ما آن ها را به این صورت تفسیر می کنند.


3. حاکم حسکانی

حاکم حسکانی از دانشمندان قرن پنجم اهل سنت، کتاب شواهد التنزیل را درباره آیات نازله در شأن امیرالمومنین علی علیه السلام تنظیم کرده است. او در این کتاب از صفحه 250 به بعد روایات فراوان در این جهت نقل کرده است که بعضی از آن ها در ادامه آمده است:

 « عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏ فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ‏ الْآيَةَ، [قَالَ:] نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ، أُمِرَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يُبَلِّغَ فِيهِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ- اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ.»4

«ابن عباس می گوید که این آیه در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده است. خداوند به پیغمبر صلی الله علیه و آله دستور داده است که این آیه را در شان علی بن ابی طالب علیه السلام ابلاغ کند، پس پیغمبر صلی الله علیه و آله دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند و فرمودند: « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ». یعنی به طور کاملاً مشخص نشانگر این مساله است که این آیه از آیات روز غدیر است.»4

 « حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي أَوْفَى قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ‏ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حَتَّى يُرَى بَيَاضُ إِبْطَيْهِ‏ ثُمَّ قَالَ: أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ. ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ.»5

« عبدالله بن ابی اوفی می گوید: از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدم در روز غدیر هجدهم ذی الحجة سال آخر حیات پیغمبر که پیغمبر صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمودند: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ و آیه را که خواندند، پیغمبر صلی الله علیه و آله دستشان را بالا آوردند تا جایی که سفیدی زیر بغل پیغمبر قابل رؤیت بود، سپس ولایت امیرالمومنین علیه السلام را به مردم معرفی کردند که هر کس تا کنون من ولی او بودم، علی بن ابی طالب علیه السلام پس از من ولی او خواهد بود و بعد فرمودند: خدایا گواه باش که من این را ابلاغ کردم.»5

بنابراین برخلاف شأن نزول های متعددی که فخرالدین رازی برای گمراه کردن مردم از معنای حقیقی این آیه احتمال می دهد و رقم آن ها را به 10 عدد می رساند، این آیه نازله در مکه نیست؛ ناظر در ترور پیغمبر نیست؛ ناظر در حوادث منا نیست؛ ناظر درباره اهل کتاب نیست و تنها شأن نزولی که با همه مضامین به کار رفته در این آیه تطبیق کامل دارد، بحث غدیر خم است. که ای پیغمبر! آن چه را که پروردگار تو به تو ابلاغ کرده است درباره ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام، این را باید به مردم ابلاغ کنی که اگر به فرض محال ابلاغ نکنی هیچ چیزی از رسالت خودت را انجام ندادی. چرا؟

چون ولایت علی علیه السلام حافظ زحمات نبوت توست. آن چه را که در نبوت و در توحید و در معاد و در اخلاق و احکام گفتی، در هر موضوعی از موضوعات مربوط به قرآن و شریعت برای مردم بیان کردی، علی بن ابی طالب علیه السلام دنبال کننده و حافظ آن ها خواهد بود. لذا  اگر ولایت علی علیه السلام را نگویی چیزی از دین و نبوت تو در میان مردم باقی نمی ماند. این قدر ولایت علی علیه السلام اهمیت دارد.

در روز غدیر آن چنان خداوند مطالب را دقیق محافظت کرد و آن چنان دقیق پیاده شد که هیچ یک از منافقین و کسانی که با ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام مخالف بودند _که بعداً به اهل سقیفه شهرت پیدا کردند_ کمترین مخالفتی را آن جا نتوانستند ابراز کنند. پس خداوند این تضمین خودش را به خوبی اجرا فرمود.

قرآن در پایان این آیه مخالفین ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را به دلیل مخالفت با حکم خدا با این عبارت معرفی می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يهَدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِين.


در پایان دانستیم که شأن نزول آیه تبلیغ مربوط به سفر حجة الوداع و در شان امیرالمومنین علی علیه السلام است. روایات متعددی از اهل سنت ناظر به این مساله است و از احادیثی که آمد مشخص شد که اصلاً این آیه در بحث اهل کتاب، کفار و مشرکین نیست.


دعوت به مطالعه پرسش و پاسخ کامل شدن دین، تمام کردن نعمت و رضایت دادن به اسلام از جانب خدوند در غدیر خم نشان دهنده چیست؟


منابع

1. التفسیر الکبیر، فخر رازی، جلد 12، صفحه 401: الْعَاشِرُ: نَزَلَتِ الْآيَةُ فِي فَضْلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ أَخَذَ بِيَدِهِ وَقَالَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» فَلَقِيَهُ عُمَرُ رَضِيَ اللَّه عَنْهُ فَقَالَ: «هَنِيئًا لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَمَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ» وَهُوَ قَوْلُ ابْنِ عَبَّاسٍ وَالْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ.

2. التفسیر الکبیر، فخر رازی، جلد 12، صفحات 400 و 401

3. الدر المنثور في التفسير بالماثور، جلال الدین سیوطی، جلد 3، صفحه 117

4. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حاکم حسکانی، جلد 1، صفحه 251، حدیث 245

5. شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حاکم حسکانی، جلد 1، صفحه 252، حدیث 247



نظرات


ارسال نظر :

پرسش جدید