مهم ترین دلیل اینکه لقب موعود، امام زمان علیه السلام، مهدی است،چه می باشد؟



پاسخ اجمالی

مشهورترین لقب این نواده رسول خدا، «مهدی» است. شیعه و سنی و حتی خاورشناسان و اسلام پژوهان غیر مسلمان او را با این لقب می شناسند. مهدی در لغت به معنای هدایت شده است. از آن جا که خداوند عزوجل حضرت مهدی علیه السلام را به علوم و امور مخفی هدایت فرموده است و می فرماید، ایشان به این لقب ملقب می باشند و از آن جا که مدعیان دروغین مهدویت، مانند دیگران نسبت به این امور مخفی مثل حقایق پنهان شده اسلام، باطن مخفی انسان ها، میراث های پنهان پیامبران و غیره، جاهل اند نمی توانند «مهدی» باشند.

پاسخ تفصیلی

در این جا به برخی از این امور مخفی که در روایات بیان شده اند، اشاره می کنیم.

اولین گروه از امور مخفی:

1. حقایق پنهان شده اسلام

 بسیاری از علوم و معارف اسلامی در اثر سلطه نابکاران و غفلت مردمان در طول تاریخ، مخفی شده است. به عنوان مثال، تفسیر و تاویل و حتی ترتیب و شان نزول بسیاری از آیات قرآن برای مفسران و محققان اسلامی در روزگار ما پوشیده است و به تعبیر دیگر، هنوز بخش مهمی از معانی ظاهری و باطنی قرآن از نظر پژوهشگران به درستی روشن نیست. مثال دیگر اختلاف امت در سنت نبوی و احکام تفصیلی دین است. امروزه کسی نیست که بتواند ادعا کند نسبت به علوم قرآن و سنت به طور کامل آگاه است.

با این حال، خدای متعال حضرت مهدی علیه السلام را به این علوم هدایت فرموده است و آن حضرت در هنگام ظهور خویش، آن علوم را اظهار خواهند کرد. نظر به این که آن امام به طور ویژه به این علوم هدایت شده اند، «مهدی» نامیده می شوند.

 از امام صادق عليه السلام روایت شده است که فرمودند:

« إِذَا قَامَ الْقَائِمُ علیه السلام دَعَا النَّاسَ إِلَی الْإِسْلَامِ جَدِیداً وَ هَدَاهُمْ إِلَی أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یُهْدَی إِلَی أَمْرٍ مَضْلُولٍ عَنْهُ وَ سُمِّیَ الْقَائِمَ لِقِیَامِهِ بِالْحَقِّ »1

« هنگامی که قائم علیه السلام قیام کند، مردم را به شکلی تازه به اسلام دعوت می کند2 و او آن ها را به چیزی هدایت می کند که عموم مردم از آن گمراه شده اند (یعنی همان اسلام راستین)، آن قیام کننده از این رو «مهدی» نامیده می شود که به چیزی که همه درباره آن گمراهند، هدایت شده است و آن حضرت را قائم می نامند چون حق را اقامه می کند و بر پا می دارد.» 1


دومین گروه از امور مخفی:

2. باطن مخفی انسان ها 

خداوند حضرت مهدی علیه السلام را به باطن و درون پنهان افراد هدایت می کند. در روزگار آن حضرت، هیچ کس نمی تواند دورویی کند و نفاق ورزد تا به طور پنهانی به ظلم و تجاوز بپردازد. آری، رازهای درونی انسان ها برای حضرت مهدی علیه السلام آشکار و هویدا می گردد. بر همین مبناست که آن حضرت همانند حضرت داوود علیه السلام، قضاوت می کنند و از هیچ کس شاهد (=گواه) و بینه (= دلیل و مدرک) نمی خواهند؛ بلکه بر مبنای حقیقت (ولو آن که در ظاهر مخفی باشد) قضاوت خواهند فرمود.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:

« دنیا به آخر نمی رسد تا این که مردی از ما اهل بیت قیام کند که بر مبنای حکومت حضرت داوود علیه السلام و خاندان ایشان داوری می کند. او از مردم بینه و مدرکی برای ادعاهایشان طلب نمی کند. »3

خلاصه آن که چون خداوند آن حضرت را به باطن افراد هدایت می کند و از ایشان می خواهد که بر مبنای علوم مخفی قضاوت کند، «مهدی» نامیده می شوند.

درست است که پیامبر خدا و یازده امام دیگر نیز از جانب خدا به حقایق امور هدایت شده اند و لذا با عنوان «ائمه مهدیین»، شناخته می شوند، با این حال چون هیچ یک در امر حکومت و قضاوت مأمور نبوده اند که همچون حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه عمل کنند، با عنوان «مهدی» مشهور نیستند.

به تعبیر دیگر، چون حکومت حضرت قائم علیه السلام ، باطنی است و بر اسرار نهانی و امور مخفی پایه دارد، ایشان را (مهدی) می نامند. «مهدی» بودن آن حضرت، به این معنا، زمینه ساز ریشه کنی ظلم و جور در تمام ابعاد آشکار و نهان آن است.

علامت این که قضاوت آن موعود در مورد ظالمان درست است این است که آنها به سرعت دست و پای خود را جمع می کنند و از هر گونه تعدی دست می شویند. اگر قضاوت آن حضرت درست و عادلانه نباشد، مجرمان از ستم نمی ترسند؛ بلکه بر جرم خود جری تر هم خواهند شد.

« قال أبو جعفر عليه السلام: إنما شمي المهدي عليه السلام لأنه يهدي إلى أمر خفئ حتى أنه يبعث إلى رجل لا يعلم الناس له ذنبا فيقتله حتى أن أحدهم يتكلم في بيته فيخاف أن يشهد عليه الجدار»4

« او را از این رو مهدی نامیده اند که به هر چیز پنهان هدایت می شود تا جایی که گاهی برای دستگیری مردی که در نظر مردم بی گناه است، مأمور می فرستد و او را (به علت جرم پنهانی اش) به قتل می رساند. کار به جایی می رسد که وقتی شخصی در خانه اش سخنی (ناروا) می گوید، می ترسد که دیوار به زیان او شهادت دهد. »4

بدیهی است چنین سیستم حکومتی هوشمندی جای قرار برای هیچ مجرمی باقی نمی گذارد و از سوی دیگر به هیچ وجه شباهتی با حکومت های بشری که با سیستم پلیسی می خواهند جلوی هرگونه عمل افراد را بگیرند ندارد، زیرا این حکومت ها در جهت حفظ حکومت ظالمانه خود و برای جلوگیری از قیام مردم بر عليه خود دست به این اقدامات می زنند؛ ولی در آن حکومت الهی نه تنها اثری از ظلم نیست و مردم در جهت انجام زندگی سالم و بی دغدغه خود هیچ مانعی ندارند؛ بلکه این حفظ و حراست سختگیرانه در مقابل ظالمان و سودجویانی است که می خواهند حقوق مردم ضعیف را پایمال کنند.

از سوی دیگر با توجه به فراهم شدن تمامی امکانات و نیازهای مختلف مردم برای زندگی سالم و مرفه، دیگر جایی برای تعدی و خروج از مرز پاکی و تقوا وجود ندارد و اگر فردی در چنین شرایطی باز هم به تباهی روی آورد، مستوجب کیفر است.


سومین گروه از امور مخفی:

3. میراث های پنهان انبیا علیهم السلام

 بسیاری از میراث های انبیا امروزه پنهان است. کسی نمی داند که عصای حضرت موسی علیه السلام، تابوت سکینه5 ، انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام، الواح تورات و دیگر کتب نازل شده از آسمان کجاست. برخی از مواریث انبیا، پیش از این در دست پیامبر اسلام صلی الله عليه و آله و ائمه بزرگوار عليهم السلام آشکار شده است؛ اما برخی دیگر از این مواریث نیز هنوز مخفی اند.

از آن جمله می توان به باقیمانده الواح تورات اشاره کرد که خداوند برای حضرت موسی علیه السلام نازل ساخته بود، قوم یهود سال هاست که الواح تورات و تابوت عهد را گم کرده اند و در حسرت به دست آوردن مجدد آن ها به کاوش و جست و جو مشغول اند. خداوند حضرت مهدی علیه السلام را بر محل این گنجینه های الهی آگاه و به مخفیگاه آنها هدایت می کند. آن بزرگوار با آشکار ساختن این دفینه های ارزشمند در هنگام ظهور، توجه مردم را به خود جلب می کنند و مخصوصا گروه هایی همچون یهودیان را تحت تأثیر قرار می دهند. 

در روایتی از امام باقر عليه السلام نقل شده است که فرمودند:

« فَإِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيَّ لِأَنَّهُ يَهْدِي لِأَمْرٍ خَفِيٍّ يَسْتَخْرِجُ التَّوْرَاةَ وَ سَائِرَ كُتُبِ اللَّهِ مِنْ غَارٍ بِأَنْطَاكِيَّةَ فَيَحْكُمُ بَيْنَ أَهْلِ التَّوْرَاةِ بِالتَّوْرَاةِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِالْإِنْجِيلِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْفُرْقَانِ بِالْفُرْقَانِ»6

 « حضرت مهدی علیه السلام از آن رو مهدی نامیده شده است که به امری پنهان هدایت می شود. او تورات و دیگر کتاب های خدا را از غاری در انطاکیه بیرون می آورد. پس در میان اهل تورات با استناد به تورات و میان اهل انجیل بر پایه ی انجیل و بین اهل زبور بر اساس زبور و بین اهل قرآن، به قرآن حکم خواهد کرد. »6

 روشن است که این کتاب ها، نسخه های اصل کتب آسمانی است که از هر گونه تحریفی به دور مانده اند و آن حضرت به وسیله این کتاب ها مردم را به سوی خدا دعوت خواهند فرمود.7

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است:

« تابوت سکینه به دست او از دریاچه طبریه بیرون آورده می شود و حمل می گردد تا این که در بیت المقدس در برابرش گذارده شود. هنگامی که یهودیان این صحنه را می بینند، همگی اسلام می آورند؛ مگر تعداد اندکی از ایشان. »

از آن جهت که قائم آل محمد عليه السلام، توسط خدای متعال به مخفیگاه نسخه های اصل کتب آسمانی و میراث های گران بهای انبيا هدایت شده اند و آن ها را به عنوان نشانه ای برای الهی بودن خود آشکار می سازند، مهدی نامیده شده اند.

به نظر می رسد این لقب پرمعنا حاوی نکات پربار دیگری نیز باشد؛ نکاتی از قبیل آگاهی حضرت مهدی عليه السلام از ابواب مخفی علوم و آشکار شدن آن ها به دست ایشان و نیز خبر دادن حضرت مهدی عليه السلام از اسرار و رازهای اقوام مختلف که از هدایتی الهی در مورد آن بزرگوار حکایت می کند.

جز حضرتش کیست که می تواند از این علوم و اخبار و آثار مخفی پرده برگیرد و چنین از هدایت الهی برخوردار باشد؟ آری، مهدی امت آن آقای بزرگواری است که خدای متعال او را بر هر پیدا و پنهانی هدایت کرده است و به دست او از راز و رمز علوم پرده بر می دارد. جان ها به فدایش باد!

در آن چه گفته شد، دانستیم به صرف ادعای مهدویت و این که کسی نام «مهدی بر روی خود بگذارد، مهدی بودن، برای وی ثابت نمی شود، بلکه چنین شخصی باید به واقع نیز «مهدی» و «دانای اسرار» باشد. در یک کلام، «مهدی» یک صفت برای قائم موعود است که از کمال علمی آن حضرت حکایت دارد و پیامبر خدا این کلمه را به عنوان اسمی بدون مفهوم برای آن موعود آسمانی به کار نبرده اند.


منابع

1- بحارالانوار، ج۵۱، ص ۳۰ .

2- یعنی به شکلی متفاوت با آن چه در دوران غیبت با آن مواجه بودند

3- بحارالانوار، ج۵۲، ص ۳۱۹، ح ۲۱

4- سرور اهل الإيمان في علامات ظهور صاحب الزمان ص : ۱۱۲؛ نیز بنگرید به بحارالانوار، ج ۵۲، ص 390

5- صندوق آرامش.

6- علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۶۱

7- چنان که امیرمؤمنان نیای بزرگوار حضرت مهدی علیهما السلام فرمودند: « لوثبت لي الوسادة الحكم بين أهل القرآن بالقرآن حتی ينظر إلى الله و لحكمت بين أهل التوراة بالتوراة و بين أهل الإنجيل بالإنجيل و بين اهل الزبور بالزبور حتی یزهر إلى الله، 

چنان چه برای من جایگاه حکومت و داوری فراهم شود، میان اهل قرآن با قرآن داوری می کنم به حدی که (داوری من) در پیشگاه خداوند مورد قبول باشد و همچنین بین اهل تورات به تورات و میان اهل انجیل با انجیل و میان اهل زبور با زبور حکم و داوری می کردم آن چنان که مورد قبول خداوند، باشد. (الزام الناصب ص7 و شرح ابن ابی الحدید ج3 ص148 و بحارالانوار 40: 136)

نظرات


ارسال نظر :

پرسش جدید