آیا کهن سالی و عمر بسیار زیاد حضرت مهدی علیه السلام، دارای منطق و عقلانی است؟



پاسخ اجمالی

کهن سالی و عمر بسیار زیاد حضرت حجه بن الحسن العسکری علیه السلام پدیده خلاف عادت عمومی و خلاف عقل نیست؛ بلکه در تاریخ بشر از این قبیل بسیار دیده شده تا جایی که کتب ویژه ای به این موضوع اختصاص یافته است1 و بنابراین جای هیچ گونه ایرادی نسبت به اعتقاد شیعه باقی نمی ماند.

پاسخ تفصیلی

می گویند: به شهادت عقل و خرد انسانی، هر موجود حادث مرکب (هر مخلوقی)، محکوم به نابودی و فنا می باشد و بنابراین زندگانی ابدی برای هیچ بشری ممکن نخواهد بود. چگونه شما مهدی اسلام را خالد و پاینده می دانید و برایش عمر جاوید قائل هستید؟

می گوییم: ما هرگز برای قائم موعود، خلود و جاودانگی معتقد نیستیم؛ بلکه ایشان را نیز همانند دیگر آدمی زادگان، دارای عمری پایان پذیر و منتهی به مرگ می دانیم با این تفاوت که وی از عمری دراز و توانی بسیار برخوردار است و بر خردمندان، تفاوت فاحش میان پایندگی و دیرزیستی به خوبی پیداست و هرگز ناموس خرد برای جاودانگی و کهن سالی یکسان حکم نمی کند.

می گویند: عقیده شما شیعیان درباره عمر بسیار زیاد مهدی علیه السلام و دوام جوانی او، امری خلاف عادت و غیر معمول و بی سابقه می باشد که عقل هر انسانی آن را بعید می شمارد و با دیده ی اعجاب و شگفتی به آن می نگرد و همین استبعاد شدید(بعید شمردن بسیار) برای انکار و یا لااقل تزلزل این اعتقاد کافی است.

می گوییم: 

1. به گفته ابن سینا :« هر آن چه از عجایب و غرائب شنیدی، آن را ممکن و شدنی بشمار، مگر آن گاه که برهانی استوار بر نبود آن بیابی.»2

پس بر این مبنا از ان جا که دیرزیستی حجت موعود، از نظر عقل، غیرممکن و ممتنع نیست؛ پس به صرف خلاف عادت بودن نمی توان آن را رد کرد.

2. هیچ منطق و برهان عقلی برای مدت حیات یک انسان، مرزی زمانی (جز حد بی نهایت) معین نکرده است و نمی تواند بکند. چنان که هیچ گاه منکر جوان مرگی کسی به علت نرسیدنش به حد نصاب! نشده ایم و نیز به هیچ شخص کهن سالی فرمان نمی دهیم که به خاطر گذشتن از حد نصاب! خود را هلاک سازد و یا زنده به گور نماید. بر عکس، احساس فطری و درک وجدانی همه بشر، نسبت به دوام و بقاء حیاتشان، خود بهترین و روشن ترین گواه خردپسند، بر نبود حد مشخص عقلی برای عمر آنان است؛ زیرا عموم مردم در هر سن و سال و حتی در بدترین حالات و حادترین لحظات، به ادامه حیات، دل خوش اند و تا آخرین لحظه های عمر، در خود شوق و اشتیاق زندگی می یابند و چنین کیفیت طبیعی گویای آن است که در نهاد و سرشت انسانی، آن چه اصالت دارد زیستن است نه مردن!

3. به فرض که طول عمر و دوام جوانی قائم موعود، بی سابقه و کم نظیر و نادر باشد، مگر به قانون خرد، کم یابی و ندرت، برهان امتناع وجود می باشد(به عبارت دیگر، آیا به شواهد عقل، کم یابی و ندرت چیزی دلیل بر عدم وجود آن است)؟ آیا می توان منکر نبوغ خارق العاده برخی انسان ها گردید؟ مگر نوابغ فکری و علمی و فنی و نظامی و هنری و ورزشی و ... بی نظیر و بی سابقه نیستند؟ پس عقیده ما درباره مهدی موعود استبعاد عقلی ندارد.( از نظر عقلی ممکن است)


منابع

1. کتاب المعمرون نوشته ابوحاتم سیستانی سنی که پیش از ولادت حضرت مهدی علیه السلام نگاشته شده است و کتاب مروج الذهب مسعودی و کتاب دایره المعارف فرید وجدی ذیل لغت «هرم» و کتاب کمال الدین شیخ صدوق رحمت الله علیه و کتاب بحارالانوار مرحوم مجلسی رحمت الله علیه و دیگر کتب تاریخی اسلامی و غیراسلامی از گروه بی شمار درازعمران نام می برند. هم اکنون نیز چنین کسانی یافت می شوند.

2. الاشارات و التنبیهات، ج 3، ص 418 ذیل اشاره 30ام.


نظرات


ارسال نظر :

پرسش جدید