آیا حضرت مهدی علیه السلام، در قیام خود بر همگان چیره می شود بی آن که از کسی شکست بخورد؟



پاسخ اجمالی

از ویژگی های قائم موعود آن است که خداوند او را به هنگام قیامش، به طرز فوق العاده ای یاری می دهد و در هر نبردی او را پیروز می سازد تا آن که تمام سرزمین ها به دست او فتح شود و در تمام آن ها دین خدا حاکم شود. شکست ها و ناکامی های مدعیان مهدویت یکی دیگر از نشانه های دروغین بودن آن ها و مایه تمایز ایشان از مهدی آل محمد علیهم السلام است.

در کتاب «منتخب الاثر» ده ها روایت ذکر شده است که هر یک به نحوی موید این مضمون است.1

پاسخ تفصیلی

در این جا به سه نمونه از روایاتی که به قیام جهانگیر امام مهدی علیه السلام دلالت دارد، اشاره می کنیم:

1. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل است که خدای متعال در شب معراج درباره آخرین وصی رسول خاتم صلی الله علیه و آله چنین فرمود:

«... وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِينِي وَ لَأُعْلِيَنَّ بِهِمْ كَلِمَتِي وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِي وَ لَأُمَلِّكَنَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّيَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ الرِّقَابَ الصِّعَابَ وَ لَأُرَقِّيَنَّهُ فِي الْأَسْبَابِ وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِي وَ لَأُمِدَّنَّهُ بِمَلَائِكَتِي حَتَّى يُعْلِنَ دَعْوَتِي وَ يَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَى تَوْحِيدِي ثُمَّ لَأُدِيمَنَّ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَيَّامَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ »2

« سوگند به عزت و جلالم... حتما و حتما زمین را با آخرین جانشینت، از دشمنانم پاک می سازم و به تحقیق، او را بر شرق و غرب زمین حاکم می گردانم. بادها را به فرمانش آورده و گردنکشان سرسخت را در برابرش به زانو درمی آورم و او را با وسائطی به درجات بالا می برم. هر آینه با لشکر خویش یاری اش کنم و با فرشتگانم به او مدد رسانم تا آن که دعوتم را آشکار سازد و همه خلق بر یکتایی من هم داستان شوند. در آن زمان، حکومت او را دوام بخشم و تا روز قیامت روزگار را به کام دوستانم بگردانم.»2


2. پیام آور بزرگ خدا صلی الله علیه و آله در خطابه سرنوشت ساز غدیر، منشور دائمی امت، درباره جانشینان خود و آخرین آن ها فرمودند:

«... مَعَاشِرَ النَّاسِ النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيَّ مَسْلُوكٌ ثُمَّ فِي عَلِيٍّ- ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقَائِمِ الْمَهْدِيِّ الَّذِي يَأْخُذُ بِحَقِ‌ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا... مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي نَبِيٌّ وَ عَلِيٌّ وَصِيِّي أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّينِ أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِينَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا... أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَيْهِ...»3

«... ای مردم! آن نور که خدا نازل کرد، در من جریان دارد؛ سپس در علی علیه السلام؛ آن گاه در نسل او جاری خواهد بود تا به آن قائم مهدی علیه السلام برسد؛ همو که تمام حقوق خدا و تمام حقوق ما را از ظالمان باز می ستاند... ای مردم! همانا من پیامبر خدایم و علی علیه السلام جانشین من است. آگاه باشید که آخرین امام از ما اهل بیت، همان به پا خیزنده هدایت شده خواهد بود. بدانید که او بر همه ادیان چیره شود! بدانید که او از ظالمان انتقام گیرد! بدانید که او قلعه ها (و دژهای دشمنان) را فتح کند و منهدم سازد... بدانید که کسی بر او چیره نشود و احدی در مقابله با او یاری نگردد...»3


3. جناب محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت می کند که در تفسیر آیه « اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ ...»4 فرمودند:

« هَذِهِ نَزَلَتْ فِي الْقَائِمِ (ع) إِذَا خَرَجَ تَعَمَّمَ وَ صَلَّى عِنْدَ الْمَقَامِ وَ تَضَرَّعَ إِلَى رَبِّهِ فَلَا تُرَدُّ لَهُ رَايَةٌ أَبَداً.»5

« این آیه درباره حضرت قائم علیه السلام نازل شده است. چون قیام کند، دستار به سر بندد و در کنار مقام ابراهیم به نماز ایستد و به درگاه خدایش تضرع کند. پس ( به پا خیزد و ) هیچ گاه، هیچ پرچمش شکست خورده بازنگردد.»5


مرحوم ابن ابی زینب نعمانی که از علمای شیعه و در نخستین قرن از غیبت کبری امام عصر علیه السلام می زیسته است، در کتاب معروف خود «الغیبه» که به غیبت نعمانی مشهور است، به این ویژگی از امام مهدی علیه السلام اشاره کرده و بر مبنای آن استدلال می کند که مهدی فاطمی ( از مدعیان مهدویت و بنیانگذار حکومت فاطمیین در آفریقا) که در آن زمان پیروانش زیر نام مهدی به او و جانشینانش ارادت می ورزیدند، نمی تواند موعود اسلام باشد، زیرا سپاه او در عین برخورداری از ساز و برگ فراوان در همه جبهه ها پیروزی نمی یافت و اساسا با وضع شکننده اش قدرت گسترش حکومتش را به خارج آفریقا نداشت. پس چگونه می توان او را مهدی ای دانست که با حکومت جهانگیر و سپاه شکست ناپذیرش، عدالت را در سراسر زمین می گستراند.

نعمانی رحمت الله علیه می نویسد:

« پس نیک بیندشید بدانچه این باطل گویان ادعا می کنند و این گروه دور از حق و بدعتگزار بدان افتخار می نمایند که آن کسی که وصف او چنین است و حال و منزلتش نزد خدای عزوجل بدین گونه است ( که امام صادق علیه السلام افتخار می کرده اگر او را درک کند، خدمتش نماید) همانا کسی جز سرور آنان نیست.6 این در حالی است که 400 هزار اسب و اسب سوار در احاطه اش دارند و 4 هزار خدمتکار رومی و صقلبی7 در قصرش به خدمتش مشغولند. اینک بنگرید که آیا روایتی شنیده یا دیده اید یا از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام خبری به شما رسیده است که قائم به حق دارای چنین صفتی باشد که ایشان او را بدان توصیف می کنند؟ آیا از معصومین علیهم السلام چنین نقل شده که آن حضرت ظهور می کند و پس از ظهورش، قیامش سالیان درازی به طول انجامد؟ ببینید با آن که او دارای چنان لشکر بزرگی است، سال هاست که ابو یزید اموی8 با او درگیر است ( و نتوانسته ابو یزید را زمینگیر کند)، یک بار ابو یزید بر او چیره می شود و او را شکست می دهد و بار دیگر او بر ابویزید پیروزی می یابد. ببینید که سالیانی است که پس از قیامش و محکم شدن و گسترش امرش، خود را در اقامتگاه خود در مغرب حفظ کرده و دنیا همچنان به همان گونه که از قبل بوده باقی مانده است؟ ( کنایه از این که یک حکومت محلی برای خود دست و پا کرده و نتوانسته دنیا را فتح کند و کل زمین را از عدل و داد آکنده سازد و تازه در مورد همان حکومت محلی نیز نتوانسته خود را از شر مخالفان خود به کلی ایمن سازد.)

شما به کمک خرد خود، اگر از بیماری جنون در امان باشید و با عقل و اندیشه فطری خود خواهید دانست که خداوند کسی را که دارای چنین وضعی باشد، از این که قائم به حق او، یاور دینش، خلیفه در زمین او و تجدیدکننده شریعت پیامبرش صلی الله علیه و آله باشد، دور داشته است. پناه بر خدا از نابینایی، گنگی، حیرت و ناشنوایی. همانا این صفتی ناسازگار با وصف خلیفه خداوند بخشنده است که ( چنان که گذشت مقدر شده تا) بر همه ادیان پیروز شود، بر انس و جن غلبه کند، دارای ویژگی علم و بیان باشد، حافظ علوم قرآن و فرقان باشد، تنزیل و تاویل و محکم و متشابه و خاص و عام و معانی آشکار و نهان و سایر معانی قرآن و تفسیرهای آن و تاویلات آن و دقائق علوم آن و مشکلات اسرار آن  و صفات بزرگ خدا که در آن است، بشناسد و اوست ( امام مهدی علیه السلام) همان کسی که جعفر بن محمد الصادق علیه السلام درباره اش می فرماید:[ من خود اگر زمان او را درک می کردم ، بدون شک همه عمرم به او خدمت می کردم.] سپاس خدای را که پروردگار جهانیان و شایسته نهایت سپاس و شکرگزاری به پاس نعمت جمیل ولایت و نور هدایت که به ما ارزانی داشته است، از او خواستارم که منت هایش را به فضل و کرمش بر ما بیفزاید.»9


منابع

1. منتخب الاثر، باب 3، فصل 35 و 36_ باب 8، فصل 1

2. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 256

3. الاحتجاج علی اهل اللجاج، شیخ طبرسی، ج 1، صفحات 61 و 63 و 64

4. سوره مبارکه نمل، آیه 62

5. تاویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ص 399

6. مراد از سرور ایشان همان محمد بن عبیدالله المهدی القائم بامر الله دومین خلیفه فاطمی است. او از فرزندان اسماعیل بن جعفر بن محمد علیهماالسلام است که در سال 278 هجری قمری متولد و در سال 334 هجری قمری وفات یافت. ممکن است منظور، فرزند او سومین خلیفه فاطمی باشد که در سال 302 هجری قمری متولد و در سال 341 هجری قمری وفات یافت. (نقل از حاشیه ترجمه غفاری)

7. صقالبه: صقلاب معرب اسلاو- یکی از شعب نژاد قدیمی هند و اروپائی هستند که در فاصله کوه های اورال تا دریای آدریاتیک در اروپای شرقی و میانه به سر می برند و دارای شعباتی است که روس- بیلوروسی - یوگوسلاوی و بلغاری از آن جمله است. عده ای از آنان ساکن آسیا و عده ای ساکن روسیه، یوگوسلاوی، چک و اسلواکی و قسمتی از پروس و اتریش هستند اما در زبان عرب مطلقا به بردگانی گفته می شود که جهت خدمت در سپاه از غرب آورده می شوند، سرخ رو و دارای موی بور هستند، اعم از این که از نژاد اسلاو باشند یا نباشند.

8. بنا به تحقیق مرحوم غفاری، او مخلد بن کیداد ابو یزید است که در دوران القائم بامر الله خروج کرد و او را در پایتخت المهدیه محاصره کرد و جنگ های متعددی در بین ایشان واقع شد که گاه غالب و گاه مغلوب گردید و پاره ای او را دجال خوانده اند. سرگذشت مفصلی دارد. برای آگاهی از آن به تواریخ معتبر، فصل مربوط به حوادث سال های 330 تا 344 هجری قمری مراجعه شود.

9. الغیبه، نعمانی، ترجمه غفاری، ص 348


نظرات


ارسال نظر :

پرسش جدید